سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 209935

  بازدید امروز : 26

  بازدید دیروز : 305

zendegi ejbari - پرپرواز2

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان

 

درباره خودم

< >

 

لینک به لوگوی من

zendegi ejbari - پرپرواز2

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

ادبی[130] . خبری[25] . ادبی 2[17] . حکایت ها[12] . اجتماعی[12] .

 

بایگانی

فروردین 86
اردیبهشت 86
اسفند 85
بهمن 85
دی 85
ابان 85
مهر 85
شهریور85
مرداد 85
تیر 85
خرداد 85
اردیبهشت 85
جملاتی طلا تر از طلا
زندگی زیباست
دانستنی ها
مصاحبه
خبری
سخن روز
خرداد 86
تیر 86
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
ابان 86
اذر 86
دی86
بهمن 86
اسفند86
فروردین 87
اردیبهشت 87
net work
خرداد 87

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

خدا را در هر نعمتى حقى است ، هر که آن حق از عهده برون کند خدا نعمت را بر او افزون کند و آن که در آن کوتاهى‏روا دارد خود را در خطر از دست شدن نعمت گزارد . [نهج البلاغه]

< >

zendegi ejbari

نویسنده:هانیه .خ::: یکشنبه 85/2/31::: ساعت 4:7 صبح
                                                         نمایش تصویر در وضیعت عادی   

من تو او


من درس می خوانم


تو درس می خوانی


او سر چهار راه آدامس می فروشد


من شام می خورم


تو رستوران می روی


او گرسنه است


من به ییلاق می روم


تو با دوستانت همه ی بعد از ظهر را قدم می زنید


او با دستمالش شیشه ی ماشین ها را تمیز می کند


من پول تو جیبی ام را از پدرم می گیرم


تو ماهیانه ات را از مادرت می گیری


او ترازویش را در پیاده رو جلویش گذاشته و 10 تومنی هایش را نگاه می کند


من پدرم را دوست دارم


تو مادرت را دوست می داری


او پدرش معتاد است و مادرش در خانه ای کار میکند


پدر من مادرم را دوست دارد


پدر تو به مادرت عشق می ورزد


او پدر و مادرش از هم طلاق گرفته اند


من یک خواهر بزرگ تر و یک برادر کوچک تر دارم


تو یک برادر بزرگ تر و دو خواهر کوچک تر داری


او 6 برادر و 3 خواهر دارد


برادر من دانشگاه می رود


خواهر تو دبیرستانی است


او برادر هایش یا معتادند یا در زندان یا ...


من عاشق شده ام


تو می دانی عشق چیست


او تا کنون به هیچ چیز عاشقانه نگاه نکرده است


من آن لاین هستم


تو آن لاین هستی


او بی نان است


من از سیاست متنفرم


تو سیاست را دوست داری


او شکم سیر را بیشتر از سیاست دوست دارد


من تابستان را دوست دارم


تو بهار را و شکوفه ها را دوست داری


برای او تابستان و زمستان فرقی ندارند


من شب های داغ تابستانی را بی روانداز می خوابم


تو شب های سرد زمستان را با پتوی گرمت می خوابی


او در زمستان و تابستان فقط یک زیر انداز دارد


تفریح من گوش دادن به موسیقی است


تفریح تو دیدن فیلمی است


تفریح او آب تنی در حوضچه ی وسط میدان است


من از زندگی ام راضی نیستم


تو زندگی ات را دوست داری و به خواسته هایت رسیده ای


برای او زندگی اجباری است بدون انتخاب


من او را دیده ام


تو او را دیده ای و تا کنون به زندگی او دقت نکرده ای


او برای ما حقیقتی تلخ است


او را دیده ای ؟ به زندگی اش فکر کرده ای ؟ می شناسی اش ؟ حاضری به جای او زندگی می کردی ؟


او علت است یا معلول ؟




لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزی ممکن است قایق ما هم به صخره برخورد کند
پل های زیادی هست که باید آنها را ساخت
لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند
یک نکته از دکتر علی شریعتی
شما عظیم تر از آن هستید که فکر می کنید
رسیدن به کمال
فقر
چرا خداوند مادران را آفرید
فلسفه ملاصدرا درباره خدا
نقاشی های ناخودآگاه ، شخصیت شما را آشکار می کند
فرستادن نامه به 500 قرن بعد
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com